روزنامه کرمان امروز
شماره خبر: 1142
تاریخ خبر: 1393/7/6

سوگنامه گنجینه های کرمان
قبه سبز نماد هویت مدفون شده

به قلم محمد رضا منوچهری


مقدمه:
هويت فرهنگي معماري را ارزش هايي رقم مي زند،  كه تنها در بستر ابنيه سنتي ادراك شوند، چرا كه معماري به آن دليل شكل مي گيرد ، تا ارزشها را در خويش بپروراند و صورتي كالبدي و ملموس بر آنها ترسیم نماید، كه اگر چنين نبود و معماري سنتي ايراني فاقد ارزش مي نمود، معماري ابنيه كهن چيزي بيشتر از مشتي خشت و خاك نمي نمود.  هنر ايراني ، هنري سرشار از نبوغ اصيل ايراني است و قومي كه چنين هنري را بوجود مي آورد، بايد غريزه و نبوغي از آن خود داشته باشد و هنرش نيز نمي تواند تنها تلفيقي از عناصر برگرفته از فرهنگهاي ديگر باشد .
تاریخ پر فراز و نشیب سرزمین ایران در پی حملات سه گانه مغولان بین سالهای 616 ه .ق تا 654 ه .ق دستخوش رُخدادهای ناگواری بوده است و جز اندوه از دست دادن هزاران نفر از مردمان این سرزمین ، پیر و جوان و زن و مرد ، سنگینی فقدان مواریث انسانی و معنوی از جمله از دست دادن بزرگان علم، ادبا و عرفای فقید و از میان رفتن بسیاری از مکتوبات و مستندات علمی - تاریخی ، مدارس و نهادهای علمی برجسته ایران ضربه ای نابخشودنی ، غیرقابل بازسازی و تکرار نشدنی به فرهنگ چند هزار ساله این سامان، بر آن افزود.
از میان غوغای پاکسازی انسانی- فرهنگی بلاد ایران زمین توسط مغولان، شاید شکل گیری حکومت قراختائیان(1) در کرمان بواسطه سیاست همراهی شان با امرای مغول از طرفی و حکومت با قدرت و عادلانه اخلاف آنها از سویی دیگر ، نه تنها باعث جلوگیری از هجوم ددمنشانه قوم مغول به کرمان شد،  بلکه باعث آبادانی کالبدی و شکوفایی فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی این دیار با آرامش بدست آمده بعد از تثبیت این سلسله در کرمان گردید.
اینجا ایران . ایالت کرمان. سنه 655 ه . ق/1252 م
چند صباحی است که از مرگ سلطان قطب الدین گذشته و همسر وی قتلغ  ترکان  (ترکان خاتون)(2) زمام امور را ، علیرغم مخالفتهای خاندان و امرای حکومتی، به نیابت و سرپرستی فرزند همسرش ، حجاج سلطان ، بدست گرفته است.
وی در ابتدا  با بهره گرفتن از 10 هزار دینار سهم مهریه خود ضمن تکمیل مدرسه ای که سالها پیش در زمان حکومت همسرش قطب الدین بنیاد نهاده  و به احترام ایشان مدرسه قطبیه نام گذاری شده بود نسبت به تعمیر و گسترش مرقد شوهرش در جوار مدرسه اقدام نمود. ( برخی مورخان سابقه آغازین ساخت مدرسه را از دوران براق حاجب می دانند).
همت بانوی کرمان به نقل از صاحب تاریخ شاهی «... همت و نهمت بر کار عمارت مدرسه مقدسه و گنبد مرقد مصروف داشته بود و در هفته ای سه روز به زیارت می آمد، و از حال عمارت تفحص به حد می فرمود، و در اوایل ماه شوال بود ازین سال (655 ه / 1257 م)که ابن حِصَص و اَشفاص  که از جهت صداق به وی منتقل شده  بر مدرسه مقدسه و گنبد مرقد وقف فرمود ،و ....» باعث آبادانی کرمان از تمامی جهات گردید.
تعجيل وی در تکمیل مدرسه به حدی بود که تزيينات مدرسه را با گچ به انجام رسانيد که پس از مدتي خراب شد وسپس امر به کاشي‏کاري آن کرد و سرانجام آنچه را که «از جهت صداق به وي منتقل شده بود بر گنبد و مرقد وقف فرمود و قضات به تسجيل وثايق مکتوبات آن قيام نمودند» در وقف‏نامه‏اي که براي اين مدرسه نوشته شد مقرر گرديد سهامي از روستاهاي شاهيجان، نهر ملکي تروره، خانوک، جنانه جم، چترود و چند روستاي ديگر را بدان اختصاص دهند و نيز چهار مدرس، امام و مؤذن و قيماني براي مدرسه منصوب شدند.
وی علاوه بر تکمیل مدرسه فوق به گسترش بناهای عام المنفعه از جمله دارالشفاء ، کاروانسرا ، مساجد و . . . پرداخت و تمامی مخارج ساخت و بهره برداری از آنها را ، در مقابل اقدامات ارضي مغول ها با استفاده از آموزه هاي اسلامی به ويژه سنت وقف، با تخصیص موقوفاتی توسعة اقتصادي و فرهنگي جامعة كرمان تضمین نمود.
امنيت حاصل از تدابير و سياست هاي عملی تركان خاتون، ضامن امنيت راههاي تجاري و بهره گيري تاجران از موقعيت ممتاز اقتصادي كرمان بود و در این زمان بود که بندر اصلی خلیج فارس از بوشهر به هرمز که جزو ایالت کرمان بود منتقل گردید.
علاوه براين، علما و دانشمندان نيز اين شهر را محل امني براي اشتغال به امور علمي مي يافتند و به آنجا مهاجرت مي كردند .
از جملة دانشمندان مهاجر و دعوت شده به كرمان مي توان از آل برهان نام برد. «آنان چون ماوراءالنهر سمت خرابي پذيرفت و از وطأت » خانداني بزرگ در بخارا بودند و عساكر جرار و هجوم جيوش تاتار اهل آنجا لگد كوب محنت گوناگون شده به بلاء جلاء مبتلي گشتند  (منشی کرمانی ،ص 43-44 ) سيف الدين باخرزي و گروهي از دانشمندان ماوراءالنهر بر اميد مبرات آن خاتون عالي همت متوجه اين ملك شدند و كسائر امثالها از عطايا و عوارف تركان به قسط اوفر و حظ اكمل احتظا يافتند و( سيف الدين باحرزي) به تدريس مدرسه قطبیه موسوم گشت. (همان 43)
علاوه بر مهاجران ماوراءالنهر، عده اي از دانشمندان و عالمان فارس نيز در زمان تركان خاتون به كرمان رفتند كه بعضي از آنان تبعيد شدگان اتابكان فارس بودند. همچنین ضمن دعوت از علما و دانشمندان روزگار خویش بواسطه ثبات سیاسی ، حاکم بر کرمان ، مدرسه قطبیه (عصمتیه) را به یکی از بزرگترین مراکز آموزشی ایران تبدیل نمود.
در سال 674 ه. ق نيز ترکان خاتون اقدامات وقفي جديدي براي مدرسه و مقبره انجام داد. از جمله آنکه باغ فيروزي در دشت حرکويه و کاريز ديه فرمتين را بر موقوفات آن افزود.
او تمامي درآمد اين رقبات را صرف روشنايي و خدمه و ساکنین در مدرسه و مقبره کرد؛  به علاوه او تعدادي از غلامان و کنيزان خاص خود را در مدرسه و مقبره ساکن کرد و براي آنان مقرريِ خاصي قرار داد. طبق اين وقف‏نامه به غلامان سالانه 720 من گندم و به هر يک از کنيزان 500 من گندم اختصاص داده شد.
در سبک شناسی بنای اصلی مدرسه قطبیه (عصمتیه) با توجه به مستندات تاریخی مکتوب و مصور قبل از تخریب گنبد مجموعه بر اثر زلزله ، ضمن بررسی سیر تاریخی کوچ قراختاییان به کرمان ( مسیر کوچ این قوم از مرزهای شمالی چین ، با گذر از ترکستان ، خراسان تا کرمان پیش بینی شده است ) آمیخته از ریز فرهنگ ها  با معماری های دارای سبک همچون معماری دوران حکومت سلجوقی و پس از آن  است که بی شک توسعه بنای فوق در دوره های بعدی می تواند متاثر از معماری ایلخانی باشد.
از جمله بناها و مجموعه های تاریخی که می توان بواسطه نوع اجرا و نزدیکی تناسبات در ساخت عنوان نمود، مقبره بابا لقمان سرخس ، مقبره تیمور گورکانی در سمرقند و بسیاری از بناهای هم دوره مجموعه های نام برده شده می باشد.
سِر پرسی سایکس (3) در سفرنامه خود (هشت سال در ایران ) می نویسد :
« این بنا تا سال 1896 م (1314 ه ) بارزترین و مهمترین ابنیه کرمان به شمارمی رفت و در آن تاریخ ، زلزله بنای آن را که رو به اضمحلال نهاده بود و به کلی ویران ساخت . . . « وی در ادامه می آورد «. . . این محل یکی از امرای قراختایی و یک قسمت از مدرسه را که بنام ترک آباد معروف بوده تشکیل می داده است، قبه مزبور ساختمان عجیب استوانه ای شکل بود و در خارج محوطه آن خاتم کاری و تذهیب قابل و دلفریبی چشمان بیننده را خیره می ساخت و در گچ کاریهای داخل محوطه نیز، جسته جسته ، آثار طلا کاری و تذهیب ملاحظه می شد . . . «
کتیبه ساخت آن به نقل از سایکس ، تاریخ 640 هجری بوده که هشت سال بعد از وفات براق حاجب موسس سلسله قراختایی می باشد. (تاریخ 640 ه . ق توسط بسیاری از شرق شناسان و متخصصین از جمله آنده گدار نادرست می باشد و 840 ه . ق صحیح می باشد.)
وی می افزاید کتیبه روی دیوار را اینگونه برای وی خواندند « ... عمل استاد خواجه شکر الله و استاد عنایت الله ولدان استاد نظام الدین معمار اصفهانی»
اینجا ایران . کرمان . سال 1393 ه.ش/1436ه.ق
دیر زمانی است که شهر کرمان دیگر نَه گنبد زیبا و باشکوه سبز خود را می بیند و نه شهروند کرمانی نامی از قبه سبز را در خاطره خود نگاه داشته است.
محله خواجه خضر کنونی که گوشه ای از محله تاریخی ترک آباد را در درون خود حفظ کرده است، دستخوش نامهربانی های توسعه بی ضابطه و نازیبایی گشته است و هر روز بناهای جدیدی را بر تارک خود می بیند که هیچگونه نزدیکی با پیشینه گرانقدر خود ندارند.
از بناهای بی هویت با نماهای آلومینیومی و چوبی و ترکیب های نا متناسب  مصالح و فرم ها، گرفته تا سقف های شیروانی که ما را در مقابل آیندگان بی پاسخ و سر به زیر نگاه می دارد.
آنچه پیش روی ماست:
1. تشکیل نهادی متمرکز بر مجموعه قبه سبز متشکل از نهادهای ذیربط در کنار هیات امنای مجموعه
2. پژوهش ، بررسی و باز زنده سازی اسناد و مدارک موقوفات مرتبط با اثر
3. پژوهش های میدانی باستان شناسانه در کنار جمع آوری مستندات تاریخی مکتوب و مصور
4. مستند سازی دقیق کالبدی مجموعه از وضع موجود تا آثار بدست آمده از حفاری ها
5. مستند سازی طرح های موجود کاشی کاری و طبقه بندی کاشی های انباشته شده درمحوطه مجموعه
6. اجرای مرمت های حفاظتی- اضطراری دیوارهای آسیب دیده موجود طی طرح مشخص و مصوب
7. پاکسازی میدانی مجموعه از زباله ها و نخاله های ساختمانی براساس طرح مشخص پاکسازی
8. نصب تابلو مشخصات مجموعه جهت اطلاع رسانی محلی و فرا محلی
9. بازبینی حصار موجود جهت دید ناظرین از پیرامون مجموعه
10. تشکیل کارگاههای تخصصی دائمی دانشجویی جهت روشن شدن زوایای پنهان مجموعه و حضور پر رنگ تر نهادهای علمی - آموزشی داخلی و بین المللی
11. نورپردازی مناسب جهت معرفی مجموعه در شب بر اساس پیشرفت کار
12. پژوهش ، بررسی و تهیه طرح بر اساس بناهای تخریب شده متاخر ( از جمله بازار چه ) در جلو خان مجموعه به عنوان فضای شهری
13. تهیه طرح ایجاد موزه کاشی کاری ایران در مجموعه
14. بررسی مجدد در طرح های نوسازی محلی ، با تاکید بر حفظ سیما و منظر بصری و خط آسمان محله
15. بررسی نفوذ حرایم درجه اول و دوم جهت بازیابی آثار مدفون شده و آزاد سازی بر اساس طرح مدون جهت جلوگیری از آسیب بیشتر آثار مذکور
16.تهیه قوانین و دستورالعمل های اجرایی جهت بناهای نوساز ، از تناسب در نما ، نوع مصالح و . . . تا محدودیت در استفاده از مصالح نو آورانه بی ریشه در منطقه ای که روزگاری قدمگاه عُلما، اُدبا  و عرفای شهیر  بوده است.
و باز یادمان باشد شناسنامه هر انسان نشان هویت اوست و مشخص کننده مختصات فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی او .
بی شک تمامی بناهای تاریخی در قلب بافتهای پیرامونی خود جلوه ای دوچندان دارند، از یک سو باعث هویت بخشی بصری به ساکنین محله در درجه اول و شهروندان سایر مناطق به عنوان یک بدنه اجتماعی واحد می شوند  و از سویی دیگر بر استمرار پشتوانه تاریخی - هویتی نسلهای آینده خواهند بود.
باشد تا تلاش نیاکانمان را در مصون ماندن این دیار از دستان مغولان ، با تصمیمات نا درست بی ثمر نساخته و خاطره آن دست درازی ها را بعد از بیش از 750 سال از آن دوره بواقعیت تبدیل ننماییم.
پی نوشت ها :
(1)در سال 628 ه . ق که سلطان جلال الدین خوارزمشاه بر سریر قدرت قرار داشت، براق حاجب  از نزدیکان و سرسپردگان قدیمی دربار خوارزمشاه و حاکم کرمان بود، وی با ملاحظه ضعف دولت از طرفی و قدرت نمایی مغولان از شرق و عباسیان از غرب ضمن اعلام استقلال کرمان از حکومت خوارزمشاهیان، حکومت قراختائیان ، به بیعت کردن با ابرقدرتان شرق و غرب پرداخت.
پس از مرگ براق در سال 632 ه. ق و درگیری های جانشینی وی ، سلطان قطب الدین برادرزاده براق حاجب در دوره دوم حکومت خود ، پس از  سلطان رکن الدین فرزند براق حاجب ، در سال 650 ه . ق بر تخت قدرت نشست که تا سال 655 ه. ق ادامه داشت.
در سال 655 ه. ق همسر نامدار وی قتلغ  ترکان  (ترکان خاتون) ملقب به عصمه الدین،  به سرپرستی فرزند سلطان قطب الدین به حکومت کرمان رسید و 26 سال بر آن حکومت کرد و . . .
سلسله قراختائیان تا سال 703 ه . ق در کرمان ادامه داشت.
(2) ترکان خاتون در اصل اسيري از مردمان قراختايي بود که در سال‏هاي فتوحات خوارزم‏شاهيان در ترکستان به دست تاجري اصفهاني افتاد (مؤلف ناشناس تاريخ شاهي قراختاييان کرمان که کتاب خود را براي ثبت و ضبط موقوفات ترکان خاتون تأليف کرده) مدعي است که از همان سال‏هاي اسارت نام وي حلال خاتون بوده است که درست به نظر نمي‏آيد. زيرا قراختاييان اصلا بودايي بوده‏اند و نيز خوارزمشاهيان مسلمان نمي‏توانستند زن مسلماني را برده سازند. به هر حال اين زن که از جمال و کمال بهره داشت سرانجام به همسري غياث‏الدين خوارزمشاه درآمد و چون غياث‏الدين به دست براق حاجب کشته شد، براق که در همان حال اطاعت از مغولان را پيشه‏ي خود ساخته بود با اين ادعا که طبق ياساي مغول همه‏ي دارايي و ميراث غياث‏الدين به او مي‏رسد ترکان خاتون را هم تصاحب کرد. زندگي مشترک براق با ترکان خاتون ديري نپاييد و پس از مرگ براق در سال 632 ه .ق قطب‏الدين که حکومت کرمان را به دست گرفته بود. به نحوي ابهام‏انگيز با ترکان خاتون ازدواج کرد.
(3) سِر پرسی سایکس در سال 1895 میلادی ، کنسولگری انگلیس را در کرمان تاسیس کرد ، وی به واسطه علاقه زیادی که به آثار تاریخی کرمان داشت از مشاهدات خود در سفرنامه اش به نام ( ده هزار مایل در ایران ) سخن به میان می آورد.

چاپ